آرشيدا (عشق ماماني و بابايي)آرشيدا (عشق ماماني و بابايي)، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 8 روز سن داره

دختر بی نظیرم آرشیدا

سفر به جنوب در نوروز 1392

روز سه شنبه مورخ 1391/12/29 ساعت 8:00 رفتيم دنبال باباجون و مامان جون و حركت كرديم به سمت بندرعباس تو اين سفر مامان ملي و بابا محمدرضا و خاله درسا و خانواده خاله سپيده و خاله سمانه با هامون همسفر بودن باباجون بعد از هفت سال اولين مسافرتي بود كه حضور داشت اينم بخاطر گل وجود شما باباجون مي گفتن خيلي يه دفعه ي تصميم گرفتن باهامون بيان (باباجون آرشيدا خيلي دوستتون داره ) در طول مسافرت باباجون خيلي زحمت كشيد و شما همش پيش باباجون بودي نه گذاشتي استراحت كنن نه گذاشتي راحت غذا بخورن مرتباً دست باباجون ميگرفتي كه باهات بيان و بازي كنن و اصلاً به خاله ها محل نميذاشتي خاله درسا بهت ميگفت باشه بازم با هم تنها ميشيم اونوقت ديگه باهات بازي نميكنم (با شوخ...
18 فروردين 1392

15 ماهگي آرشيدا خانوم و درگيري هاي ماماني در يك ماه گذشته

عزيزترينم ، ماماني رو ببخش كه اينقدر دير شانزده ماهگيتو تبريك ميگه. در دو ماه گذشته سرم حسابي  شلوغ بود بايد پروژه پايان ترم دانشگاه رو تموم مي كردم كه خدا رو شكر تموم شد و البته جا داره همين جا از بابايي تشكر كنم كه خيلي كمكم كرد .يه خبر ديگه اينكه شما در جشن فارغ التحصيلي ماماني شركت كردي و بچه ها يه كليپ از خاطرات دانشگاه درست كرده بودن (به اسم برترين ها) ،كه عكس شما هم تو اين كليپ بود و به ماماني لقب مامان ترين داده بودن چون هميشه تو دانشگاه حرف شما بود خلاصه جشن كه خيلي خوش گذشت و شما هم دختر خوبي بودي . در ضمن ماماني يه دفعه ي تصميم گرفت بينيشو عمل كنه اين تصميم تو يه هفته گرفته شد و  صبح پنجشنبه ساعت ٧:٠٠ صبح ماماني و ب...
18 فروردين 1392

نوروز 1392

دوستای گلم , دختر عزيزم سال نو مبارك .اميدوارم سالي پر از موفقيت و سلامتي و سرشار از شادي و شادكامي در كنار خانواده هاتون داشته باشيد . عذر خواهي اينجانب را بابت تاخير تبريك سال نو و دير بروز كردن وبلاگ عزيزترينم بپذيريد .  در يكي دو روز آينده باخاطرات مسافرت نوروزي و عكساي جديد نوروزي ميام حتماً بهمون سر بزنيد.   ...
14 فروردين 1392

نهمين مرواريد آرشيدا خانوم

عزيز دل ماماني بالاخره ديروز نهمين مرواريدت جوانه زد دندان آسياب اول بالا سمت راست . گل مامان مبارك باشه . خاله جون با اجازتون اين عكسم از وبلاگ آرتين خان برادشتم هر بار براي ديدن اسم دندون به وبلاگ آرتين خان ميرفتم گفتم خوب شما هم اين عكسو تو وبلاگت داشته باشي .   ...
22 اسفند 1391

هفتمين مرواريد آرشيدا خانومي

عزيز دلم روئيدن هفتمين مرواريدت مبارك . دندون پيشين جانبي سمت راست نيش زده انشاالله بقيه دندونت براحتي و هر چه سريعتر در بياد كه شما بتوني راحت غذا بخوري و اينقدر اذيت نشي . عزيزم هر موقع كه درست غذا نمي خوري ماماني خيلي نگران ميشه همه ميگن نمي خواد اين همه دنبالش بري تا غذا بهش بدي هر موقع گشنش بشه خودش غذا ميخوره ولي ماماني دلش نمياد اين كارو بكنه دقيقا نصف روز درگير غذا دادن به شما هستم با كلي بازي شايد بتونم يه كم غذا بهت بدم اينقدر زرنگي كه با يه كلك نمي تونم دو بار بهت غذا بدم و بايد مرتبا چيز جديد و جالب پيدا كنم تا غذا بخوري تازه بايد سي دي خاله ستاره هم روشن باشه خلاصه ماماني خيلي عاشقتم .
5 بهمن 1391

14 ماهگي آرشيدا خانوم

عزيز دردونه ي ماماني و بابايي 1 4 ما هگيت مبا ر ك   دختر نازنينم اينروز خيلي كم اشتهاء و ضعيف شدي و ماماني و باباي خيلي نگران شما هستن انشاالله هر چي زودتر مرواريداي كوچولوت در بياد كه اينقدر اذيت نشي.   كارهاي جديدي دردونه ي مامان: 1- وقتي ميگم بوس بده صورت خوشگلتو مي چسبوني به لب مامان يا لباي كوچولوت ميزاري رو لباي ماماني 2- ياد گرفتي اسم خودتو صدا مي كني وقتي بهت ميگيم بگو آرشيدا ميگي آيدا 3- اسم آترين ميگي:آتري اميرمحمد ميگي :محمد  خاله درسا رو ميگي: دسا  4- وقتي بهت ميگيم گاو چي ميگه ميگي: مع مع پيشي چي ميگه :ميگي مي  5- چند شب پيش خونه مامان ...
3 بهمن 1391

روئيدن هشتمين مرواريد آشيدا خانوم

♥ دختر گلم روئيدن هشتمين مرواريدت مبارك ♥    عزيزم الان كه دارم اين پست ميزارم باباي شما رو برده خونه باباجون مامان يه خورده احساس گلودرد داره و شما هم دو روز خيلي بي تابي مي كني نميدونم چرا .آرشيدا گلم هم خودت اذيت مي كني هم مامان وباباي . الان كه نيستي دلم برات خيلي تنگ شده و دلم مي خواد زودتر ساعت 9:00 بشه و شما بياي . راستي هشتمين دندونت دندان پيشين جانبي بالا سمت راست هست. اين روزا شما خيلي شيطون شدي و كارهاي جالبي انجام ميدي  1- وقتي مي گم كلاغ چي مي گه ميگي: قور قور (ماماني هم بهت ميگه بايد بگي قار قار) جوجه چي مي گه ميگي :جيك جيك و سگ چي مي گه ميگي: هاپ هاپ  ببعي چي مي گه ميگي: بع بع ...
10 دی 1391