دومین مسافرت آرشیدا (سفر به شمال)
عزیز مامان روز سه شنبه با خانواده خاله سمانه و عمو دختر خاله آترین و مامان ملی و خاله درسا عازم شمال شدیم خیلی ناگهانی بود ساعت 11:00 صبح تصمیم گرفتیم که ظهر حرکت کنیم خلاصه ساعت 4:30 حرکت کردیم. عزیز مامان شما خیلی دختر خوبی در طول مسافرت بودی اولین باری بود که با بابای سفر می کردی شب سه شنبه ساعت ١:٠٠ بامداد رسیدیم دامغان ، من وشما داخل ماشین خوابیدیم چون هوا خیلی سرد بود . چهارشنبه ساعت ٨:٣٠ راه افتادیم و نزدیک ظهر رسیدیم شیرگاه (یکی از روستاهای قائم شهر) یک شب اونجا بودیم بعد از اون رفتیم سد سنبل رود خیلی قشنگ بود و بعد از اون حرکت کردیم به سمت نمک آبرود سر راه رفتیم استراحتگاه ساحلی سی سنگان و شما با تعجب به دریا نگاه می کردی (الهی قربون اون چشم هات برم مامان ) بعد مامانی و بابایی رفتن سوار قایق شدن و شما هم پیش عمو محمد موندی مثل اینکه خیلی گشنت شده بود انگشت عمو محمد کرده بودی تو دهنت ،حسابی مک زده بودی وقتی من اومدم انگشت عمو محمد تو دهنت بود خوابت برده بود (الهی مامان بمیره)
خلاصه عصر رسیدیم نمک آبرود و نزدیک اونجا یه ویلا گرفتیم و صبح همگی رفتیم سوار تله کابین شدیم و بعد شما پیش مامان ملی موندی و من و بابای رفتیم سوار سورتمه شدیم جات خالی بود خیلی خوش گذشت . قرار بود عصر حرکت کنیم و از چالوس بریم کرج خونه ی دختر عمو اعظم ولی جاده خیلی شلوغ بود برای همین تصمیم گرفتیم برگردیم شیرگاه و از جاده چوپانان برگردیم خلاصه ساعت ١:٠٠ رسیدیم ویلا اونجا خوابیدیم و ساعت ١:٠٠ ظهر حرکت کردیم ٣٠ کیلومتر داشتیم تا اردکان که ماشین عمو محمد صفحه کلاج خورد کرد و مجبور شدیم با پتو مسافرتی ماشین عمو رو بوکسل کنیم ساعت ٣:٣٠ رسیدیم خونه مامان ملی