یک ماهگی آرشیدا خانم
سلام عزیز مامانی
قربونت برم کوچولوی مامان یک ماهگیت مبارک .
یک ماهگی شما ما خونه بابا جون بودیم و حسابی خوش گذشت دست مامان جون درد نکنه برامون ماهی درست کرده بود(حسابی چسبید). تازه بابا احمد و عمو و زن عمو هم بودن .فکر کنم باباجون خیلی دوست داری چون وقتی اومد براش یه خنده کردی .
مامان جون اینروز خیلی نگرانت هستیم چون چهارشنبه که بردیمت دکتر ، گفت هنوز پوستت زرد و باید مجدداً آزمایش بدی نتیجه آزمایش که برای دکتر بردیم گفت باید تا ٤٨ ساعت شیر خشک بهت بدیم من و بابایی خیلی نگران شدیم و شما رو بردیم پیش یه دکتر دیگه که فامیلای بابای بود گفت احتیاجی به این کار نیست و برات قرص نوشت که هر شب نصف قرص تو آب حل کنیم بهت بدیم و گفت اگر شما قبول کردید یه وعده شیر خشک بهت بدیم یه وعده هم شیر مامانی تا زودتر جواب بگیریم .گفت بازم اگه شما شیرخشک نخوردید مشکلی نیست و قرار شد تا ٦ روز دیگه مجدداً ببریمت پیش دکتر ایشاالله این سری که میریم بگن شما خوبه خوب شدی . اون شب شما تا ساعت ٣:٣٠ گریه کردید و من ومامان ملی بالای سر شما بودیم ساعت ٣:٣٠ گذاشتمت رو پام و ساعت ٣:٤٥ از سرما بیدار شدم یه تب و لرزی کرده بودم که نمیدونی بابایی از خواب بیدار کردم سه تا پتو کشیده روم بازم می لرزیدم ساعت ٦:٠٠ بود که خوابم رفت و ساعت ٨:٠٠ از خواب بیدار شدم مامان ملی برام صبحونه آورد شما رو از اتاق برد بیرون که من بخوابم تا حالم خوب بشه خدا را شکر وقتی بیدار شدم حالم خوب بود و مامانی میگفت از حرص و جوشی که خوردی اینجوری شودی .
چکاپ ماهیانه
وزن فرشته کوچولو: ٤٢٥٠
دور سر :٣٦.٥