آرشيدا (عشق ماماني و بابايي)آرشيدا (عشق ماماني و بابايي)، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 8 روز سن داره

دختر بی نظیرم آرشیدا

اندر احوالات دختر نازنینم

دختر گلم عزیز دلم روز به روز شیرینی زبونیهات بیشتر بیشتر میشه دیروز مامانی نشسته بود یدفعه اومدی به من گفتی مامانی خیلی لذت بخشی قند تو دلم آب شد .   در حال حاضر هم کلاس ژیمناستیک میری و هم کلاس اسکیت ولی بخاطر فاصله ی که بین کلاس ژیمناستیکت افتاد و عوض شدن مربیت یه کم  تمایلت به کلاس رفتن کمتر شده . آرشیدا جونم هر روز قبل از خواب ظهر و شب باید نزدیک 4 تا کتاب براتون بخونیم عاشق کتاب خوندنی در ضمن خودتم چند تا از کتاباتو بر میداری خیلی دقیق متن مربوط به هر صفحه  رو میخونی .  از وفتی مامان ملی رفته تهران خیلی دلتنگ مامان ملی و ...
28 مرداد 1394

بدون عنوان

دخترم قند عسلم عذر تقصیر برای تاخیر زیادی مامان . عسلم از هفته گذشته تاریخ 94/2/21 کلاس اسکیت ثبت نام کردیم وقتی برای پیش ثبت نام بردیمت راضی نشدی اسکیت که رنگ مشکی داشت پا کنی من و بابایی فکر کردیم علاقه ی به اسکیت نداری ولی بعدش فهمیدیم از رنگش خوشت نیومده خلاصه رفتیم و به سلیقه خودت برات اسکیت قرمز خریدیم خیلی دوسش داری و مرتبا تو خونه پات میکنی سه جلسه از کلاست میگذره و پیشرفتت خیلی خوب بوده عزیز دلم خیلی خوشحالم که تو کارت پشتکار داری امیدوارم روز به روز پله های ترقی رو یکی پس از دیگری طی کنی و به مرتبه عالی برسی .   ...
29 ارديبهشت 1394

سالگرد ازدواج مامانی و بابایی

آرشیدا ی عزیزم امروز نهمین سالگرد عقد من و بابایی و با اجازه ی دخترم از همین جا به بابایی تبریک میگم و براش آرزوی سلامتی و موفقیت دارم .   همسر عزیزم ، با وجود پر مهرت و نگاه گرمت دنیایی از پاكی و صفا برایم به ارمغان آوردی، خوب من برای توصیف مهربانی‌هایت واژه‌ها یاری نمی‌دهند. چرا كه تو خود قاموس مهربانی هستی و من خوشحالم كه سالی دیگر بر عمر زندگی مشتركمان افزوده شد.   ...
29 ارديبهشت 1394

بدنیا آمدن پنجمین نوه خانواده

آرشیدا جونم هفته گذشته روز یکشنبه مورخ 93/7/20 پسر خاله ت بدنیا اومد . چه لطیف است حس دوباره آغاز .... کارن عزیزم اومدنت به این دنیا مبارک . بزودی عکس کارن جون برات میزارم تو وبلاگت ...
30 مهر 1393

روز دختر مبارک

روز میلاد توست و تو روشنی به ما هدیه می‏دهی و ما با دستانی پر از روشنی، از این حُسن بازمی‏گردیم؛ با دل‏هایی که در حوضچه چشمانمان با آب دیده تطهیر شده است. روز میلاد تو هر روز در ما تکرار می‏شود، ای تکرار روشنی در روح و روان ما! (( دختر عزیزم، فرشته مامانی روزت مبارک )) ...
5 شهريور 1393

روزمره دختر گلم

دختر گلم روز به روز شیرین و شیرین تر میشی سه ماه هست که خاطرات شما رو ثبت نکردم اتفاقات مهمی که تو این ماهها افتاد خاله ستاره با تینا جون از هند برگشتن و قرار برای همیشه ایران بمونن عمو علی انشاالله تا دو هفته دیگه میاد نی نی کوچولو خاله ستاره هم پسر و انشاالله تو ماه مهر بدنیا میاد . برای تعطیلات عید فطر رفتیم خونه خاله سپیده و حسابی یهمون خوش گذشت و دخترم از اتاق ارشیا حسابی خوشت اومده بود و همش داشتی با ماشینای ارشیا بازی میکردی شب اول رفتیم پارک ملت و شب دوم با هم رفتیم ولنجک خونه کودکی مامان حسابی یاد خاطرات کردم و شب سوم رفتیم پارک پرواز و شما حسابی بازی کردی . (تو چمنا کفشات در اورده بودی و با تینا دنبال هم میکردی اینقدر خن...
19 مرداد 1393

آرشیدا و این روزها

مامانی رو ببخش . چقدر از روزها سپری شده و مامانی از  ثبت خاطراتت دور مونده!. انقدر دور که هر چقدر دستم رو به سمتش دراز میکنم  بهشون نمی رسم. عزیز دلم هر روز داری از روز قبل شیرین و شیرین تر میشی هر روز کار جدید ،حرف جدید  مثلا دیشب رفته بودیم خونه بابا جی وقتی داشتیم خداحافظی میکردیم گفتی باباجی به مامان جی سلام برسون . اشکال هندسی رو کاملا بلدی هر شکلی رو میکشیم میگی چیه بیضی ، دایره ، مستطیل ، ..... جدیدا علاقه زیادی به گازت پیدا کردی هر روز میای از مامانی برنج ، نخود ، لوبیا میگیری و آشپزی میکنی بعدم پتوی نوزادیتو پهن میکنی عروسکاتو میچینی بعد منم رو صدا میکنی میگی بیا غذا بخور ازت میپ...
17 ارديبهشت 1393